سفارش تبلیغ
صبا ویژن

10 مزیت فوق العاده قصه گویی برای کودکان

به عنوان یک والد مسئولیت‌پذیر، چند مدت یک‌بار خود را موظف به قصه گویی به کودکان‌تان می‌دانید؟ به احتمال زیاد جواب می‌دهید هرگز! این روز ها با افزایش فشارهای جامعه بر والدین و کم‌تر شدن وقت آزاد آنان، قصه‌گویی برای کودکان امری فراموش شده است.

قصه گویی نقش به سزایی در شکل‌گیری شخصیت کودک شما بازی می‌کند. امری که از دیر باز، زمانی که تاریخی ثبت نشده، تا به امروز ادامه داشته و حتی در کودکی خود ما نیز دیده شده است.

قصه گویی چیست؟

این روزها والدین معتقدند که خواباندن فرزندشان بعد از تماشای کارتون مورد علاقه آن‌ها بسیار ساده‌تر از ایستادن بالای سر آن‌ها و قصه خواندن برای آن‌هاست. چیزی که به ظاهر در کودکی لذتی ساده است فوایدی نیز به همراه دارد و مهم است که شما وقتی از هر شب را به خواندن قصه‌ای برای فرزندتان اختصاص دهید.

قصه گویی به سادگی خواندن یک داستان از روی یک کتاب است. حتی اگر وقت کافی برای همین کار را هم ندارید، از خاطرات کودکی خود بگویید یا حتی از تلفن همراه خود متنی را برای کودکتان بخوانید. فواید قصه گویی برای کودکان، مخصوصا در دوران قبل از مدرسه، از تصورتان خارج است.

قصه گویی

10 مزیت برتر قصه گویی برای فرزندان :

در ادامه به 10 فایده اساسی این کار برای فرزندان‌تان می‌پردازیم که مطمئنا به عنوان یکی از والدین نباید آن را از دست بدهید

1- آموختن صفات خوب به فرزندتان :

کودکان در سراسر جهان دوست دارند که قصه بشنوند. آن‌ها دوست دارند بیشتر در مورد شخصیت‌های مورد علاقه‌شان بدانند و حتی گاهی سعی می‌کنند که مانند آنان رفتار کنند. با گفتن داستان‌هایی که پیام معنا داری دارند می‌توانید مفاهیمی مانند راستگویی، دانایی، شجاعت و… از سنین پایین به فرزندان‌تان منتقل کنید.

2- آن‌ها را با فرهنگ و ریشه خود آشنا کنید :

گفتن داستان‌هایی از کودکی خودتان و فعالیت‌ها و جشن‌های گذشته خودتان باعث می‌شود کودکان‌تان بیشتر با رسم و رسومات خانوادگی آشنا شوند. همچنین داستان‌های مربوط به اعضای مختلف خانواده باعث می‌شود آن‌ها بهتر با اصل و نسب خود آشنا شوند.

3- تقویت زبان گفتاری :

خواندن داستان‌های مختلف برای کودکان باعث می‌شود که آن‌ها آشنایی بیشتری با زبان خود پیدا کنند و کلمات و عبارات بیشتری را یاد بگیرند. همچنین این کار برای یاددهی کلمات جدید و تلفظ کلمات به کودکان عالی است

4- تقویت مهارت گوش دادن :

اکثر کودکان دوره‌ی تمرکز کوتاهی دارند و نمی‌توانند روی یک موضوع برای مدت طولانی تمرکز کنند. همچنین دوست دارند بیشتر به جای گوش دادن صحبت کنند. با قصه گفتن برای آن‌ها میتوان تمرکز آنان را بالا برد و همچنین آن‌ها را به گوش دادن و فهمیدن بیشتر تشویق کرد.

5- تقویت خلاقیت و قدرت تخیل :

گوش دادن به قصه های مختلف به کودکان کمک میکند تا شخصیت‌ها، مکان‌ها، اتفاقات و… را به جای دیدن روی یک رسانه مانند تلویزیون، تصور کنند. همچنین این کار باعث آزادتر شدن فکر و خلاق‌تر شدن آن‌ها می‌شود.

6- قصه گویی راهی موثر برای تقویت حافظه :

با انتخاب راه‌های درست شما می‌توانید با قصه خواندن باعث تقویت حافظه کودک‌تان شوید. مثلاً می‌توانید بخواهید که قسمت‌هایی از داستان را بعد از شما تکرار کند یا بعد از مدتی از او بخواهید داستان را از اول برای شما بگوید. با این کار هم حافظه او را تقویت می‌کنید هم باعث می‌شوید تمرکز بیشتری داشته باشد.

مشاهده مقاله  بلوغ کودکان

7- شناخت جهان :

فرزندان خردسال نسبت به بقیه کشورها و فرهنگهای دنیا اطلاع چندانی ندارند. به وسیل? قصه‌ها می‌توان بقیه نقاط دنیا و فرهنگ‌های مختلف را به کودکان نشان داد. سعی کنید داستان‌های‌تان مربوط به کشورها و فرهنگ‌های مختلف باشد تا فرزندتان دید بازتری از دنیای اطراف داشته باشد.

8- آموزش سریع‌تر :

قصه گویی قدم مهم و حیاتی در زمینه یادگیری فرزندتان در آینده است. بسیاری از کودکان در یادگیری مطالب مشکل دارند. قصه گفتن برای کودکان به عنوان یک کار همیشگی و ثابت، باعث می‌شود تا آنان از مطالبی که می‌خوانند لذت بیشتری ببرند و همچنین یادگیری آنان بیشتر باشد. بعضی اوقات شما می‌توانید مسائل درسی را به صورت یک داستان جذاب (مثلا یک اتفاق کسل کننده‌ی تاریخی را به صورت یک داستان جذاب تاریخی) به فرزندتان بگویید تا هم بهتر متوجه موضوع شوند و هم نسبت به آن کنجکاوتر باشند.

9- برقراری ارتباط راحت‌تر :

در بعضی موارد حتی با این‌که بسیار کنجکاو هستند، کودکان در پرسیدن سوال‌های‌شان تردید دارند. قصه گفتن برای کودکان به آن‌ها می‌آموزد که چطور سوال‌های خود را بپرسند. همچنین این کار به آن‌ها یاد می‌دهد چطور مکالمه‌ای را آغاز کنند و اعتماد به نفس کافی در این زمینه داشته باشند. خواندن و گوش دادن منظم می‌تواند کودکان را به سخنوران بهتری در آینده تبدیل کند.

10- مواجه? راحت‌تر با مسائل سخت :

شرایط سخت می‌تواند باعث سردرگمی کودکان شود. داستان‌هایی که در آن شخصیت‌ها در شرایط سخت متفاوتی قرار می‌گیرند باعث می‌شود تا کودکان بتوانند بهتر این مسئله را درک کنند. داستان‌هایی را به فرزندان‌تان بگویید که به آن‌ها نشان دهد سختی و درد نیز مانند خوشحالی و شادی جزئی از زندگی هستند. داستان‌های خوب می‌تواند به کودکتان کمک کند تا برای مقابله با زندگی و شرایط مختلف آن آماده باشند.

قصه گویی برای کودکان

نحوه‌ی صحیح قصه‌گویی:

به همان میزان که قصه گفتن اهمیت دارد، درست انجام دادن این کار نیز اهمیت دارد. در ادامه به 7 نکته کلیدی در این زمینه اشاره می‌کنیم که با رعایت آن می‌توانید قصه‌گوی بهتری شوید :

1- طول داستان :

داستان نباید نه زیاد کوتاه نه زیاد بلند باشد. داستان کوتاه ممکن است نتواند پیامش را منتقل کند و داستان بلند ممکن است کسل کننده شود و جذابیت خودش را از دست بدهد. پس طول داستان را با توجه به مخاطب‌تان انتخاب کنید

2- مکان مناسب :

مکان مناسبی برای خواندن داستان‌تان انتخاب کنید. این مکان باید بهترین حال و بهترین انگیزه را برای شما ایجاد کند.

3- معرفی مناسب :

اگر داستانی را از حافظه خودتان نقل می‌کنید، به فرزندتان بگویید که از کجا و از چه شخصی این داستان را شنیده‌اید. بگویید که چگونه این داستان به شما کمک کرده است و همچنین چگونه می‌تواند به او کمک کند. سعی کنید از همان ابتدا علاقه کافی در او ایجاد کنید.

4- ابراز مناسب :

در زمان روایت کردن داستان‌تان، از حرکات دست و حالات چهره‌ی مناسب با داستان استفاده کنید. همچنین می‌توانید با ایجاد صداهای مختلف باعث جذابیت بیشتر داستان شوید.

مشاهده مقاله  برترین تکنیک های تربیت کودکان که هر پدر و مادری باید بداند

5- بلند اما آهسته :

با صدای بلند اما با سرعت آهسته صحبت کنید. صدای شما باید احساساتی که در داستان بیان می‌شود را به درستی منتقل کند. با توجه به اتفاقات داستان صدای خود را تغییر دهید.

6- کودک‌تان را با خود همراه کنید :

سعی کنید فرزندتان را با عبارت مختلف یا پرسیدن سوال با خود در حین گفتن قصه همراه کنید. یا میتوانید از آن‌ها بخواهید پیام داستان را بگویند و به این وسیله آن‌ها را با خود همراه کنید.

 

برای استفاده از مشاوره خانواده با دانشگاه زندگی همراه شوید


5 روش که کمک میکند خودتان را در مورد اشتباه خود سرزنش نکنید

وقتی پس از یک اشتباه یا به قول خودمانی‌ها دسته‌گل به آب دادن رفتار درستی با خودتان داشته باشید، باعث می‌شود تا دفع? بعد عملکرد بسیار بهتری را از خودتان نشان دهید.

آیا شما از گند زدن و اشتباه کردن متنفرید؟ البته که هستید _ هر انسانی همین‌طور فکر می‌کند. هیچ‌چیزی بدتر از احساسِ پس از یک محاسب? و استدلال غلط نیست، حسی که از درون ما را می‌خورد، مثل وقتی که اشتباهاً و سهواً به یک نفر توهین می‌کنید و یا مقدار زیادی پول را در راه اشتباهی هدر می‌دهید. اما بدترین قسمت ماجرا، احساسِ بعد از اشتباه است _ شرمگین، مقصر و بیشتر از همه، خشم از خودتان.

اگر شما هم مثل من باشید، گویی که با ارتکاب یک اشتباه، خاطره اش تا ابد در ذهن‌تان می‌ماند و شما را آزار می‌دهد. اما این کار اصلاً سالم و صحیح نیست. شما باید بی‌خیال این موضوع شوید، باید کاری را بکنید که بسیاری از انسان‌ها سخت و دشوار است: شما باید خودتان را ببخشید.

بخشیدنِ خود پس از یک اشتباه، مخصوصاً آن اشتباهاتی که طبعات و پی‌آمدهای منفی دارند، می‌تواند یک چالش احساسیِ وحشتناک باشد. احتمالاً نمی‌تواند یک شبه اتفاق بیفتد. اما در طی سال‌ها، متوجه شدم که با گفتن و یادآوری یک سری نکات به خودم، قادر هستم تا از دست احساساتی همچون گناه و شرم راحت شوم. دفع? بعدی که به خاطر یک محاسب? اشتباه یا یک گاف خودخوری می‌کردید، این نکات را به خودتان یادآوری کنید:

مرتکب اشتباه شدن

  1. از روی قصد و غرض نبود.

چه رویه‌های فکریای سبب شدند تا سرانجامِ شما به ارتکاب آن اشتباه برسد؟ احتمالات زیادی وجود دارد که شاید شما شرایط را به درستی متوجه نشده‌اید و یا با فرد اشتباهی ارتباط برقرار کردید، یا به بی‌توجهی روی آوردید و یا حتی اولویت‌های‌تان را به چالش و رقابت دعوت کردید. (اگر به طور عمدی سعی کردید در کاری ریسک کنید و نهایتاً به یک شکست منجر شد، این مسئله به منزل? یک اشتباه نیست، بلکه طبیعتِ ریسک و ریسک‌پذیری همین است و برای هر کارگشایی، امری لازم است.)

مشاهده مقاله  تاثیر تشکر کردن در زندگی: با تشکر کردن خودتان را از مهلکه نجات دهید!

شما که نمی‌خواستید خودتان را دچار یک بلا کنید، بلکه فقط از روی اتفاق و تصادف دچار اشتباه شدی. شما باید خودتان را به خاطر اتفاقی بودنِ مسئله خودتان را ببخشید و بدانید که این اشتباه بدین معنی نیست که شما فرد بدی هستید، بلکه فقط و فقط یک اشتباه بوده.

  1. اگر شخص دیگری این کار را انجام می‌داد، او را می‌بخشیدم.

بسیاری از ما بیش از بقی? مردم به خودمان سخت می‌گیریم و خودمان را خیلی سخت‌تر از اطرافیان می‌بخشیم، مخوصاصا پس از یک اشتباه. پس تصور کنید که واکنش شما در زمانی که همکارتان، شریک‌تان، دوست‌تان یا معشوقه‌تان چنین اشتباهی را مرتکب می‌شد، چه بود. برای چه مدت از دست او عصبانی می‌ماندید؟ اصلاً عصبانی می‌شدید یا سعی می‌کردید که او را درک کنید؟

اگر چنین باشد که شخص دیگری این اشتباه را مرتکب می‌شد و شما او را به راحتی می‌بخشیدید، پس چرا این‌قدر به خودتان سخت می‌گیرید و از انجامِ همین کار برای خودتان عاجزید؟ آیا لیاقت شما به اندازه‌ی اطرافیان‌تان نیست؟ گاهی اوقات ما خودمان را همانند فرزندانِ ناخلفی تصور می‌کنیم که اگر رفتارمان با خویش توأم با مهربانی و محبت باشد، آن‌وقت دست از تلاش برای رسیدن به اهداف‌مان برمی‌داریم. من به شخصه سال‌های سال چنین تفکری را در سرم می‌پروراندم، اما اشتباه است. با خودتان رفتار محبت‌آمیزی داشته باشید و خواهید دید که با این کار موفقیت شما افزایش پیدا می‌کند.

  1. من هرکاری که از توانم برمی‌آمد را برای جبران اشتباهم انجام دادم.

اگر این جمله صحت ندارد و هنوز کار انجام‌نشده‌ای باقی مانده، پس سریعاً دست از خواندنی این سطر بردارید و هرکاری که می‌توانید برای تسکین اشتباه‌تان انجام دهید و نه خودتان و نه دوست و همراه‌تان را بیش از این آزار ندهید. این‌که از هیچ‌کاری را برای جبرانِ ضررِ وارده به یک چیز یا شخص دریغ نکنید، قدم بزرگی در کنارآمدن با اشتباهات گذشته است.

مشاهده مقاله  10 مزیت فوق العاده قصه گویی برای کودکان

وقتی که هرکاری که از دست‌تان برمی‌آمد را انجام دادید، وقتش است تا رسماً آن اشتباه را از خاطرتان مرخص کنید، حتی اگر مجبور هستید که برای مدتی با پی‌آمدهای آن ماجرا دست و پنجه نرم کنید. وقتش است که به مورد بعدی رسیدگی کنیم.

اشتباه کردن

  1. اگر این بزرگ‌ترین اشتباهی بوده که تا به حال مرتکب شدم، پس عجب انسان بزرگی هستم.

این اولین جمله‌ای است که در زمان ارتکاب یک اشتباه به خودم می‌گویم، و همیشه باعث می‌شود که احساس بهتری داشته باشم. چرا؟ چون _ صد البته _ اشتباهی که رخ داد، بزرگ‌ترین اشتباه زندگیِ من نبوده و نخواد بود. احتمالاً حتی در لیستِ ده‌موردِ برتر هم نیست. من هم یک انسان هستم. قرار است که بارها و بارها خرابکاری کنم، این یک مسئل? حل شده است، در فطرت من است. این‌که از خودمان انتظار داشته باشیم تا بدون هیچ شکست یا اشتباهی در زندگی پیش برویم ما را در دردسرهای مختلفی می‌اندازد، که البته بسیاری از ما، و حتی خودم دقیقاً همین طرز تفکر را داریم.

بگذارید مثالی از خودم بزنم، سال‌ها پیش، من با یک دروغگوی عقده‌ای ازدواج کردم و تا بعد از ازدواج متوجهِ این موضوع نشدم. بعدها فهمیدم که هیچ‌یک از دانسته‌های من راجع به این شخص صحت ندارند. این یکی از بزرگ‌ترین اشتباهاتی است که انجام دادم و تبعات زیادی برای من داشت. اما حتی این اشتباه هم قادر نبود تا زندگی مرا برای ابد خراب کند. زمان زیادی گذشت تا توانستم با یک ازدواجِ دوباره، زندگی‌ام را از نو جمع و جور کنم و دوباره شادی را به خانه‌ام راه دهم، و حتی نهایتاً قادر باشم که خودم را ببخشم.

 

برای خواندن مطلب کامل www.daneshgahezendegi.com را کلیک کنید


لپتاپها و گوشیهای هوشمند توانایی یادگیری شما در کلاس را مختل میک

این موضوع که جامعه ابتدا اهمیت فراوانی به تکنولوژی می‌دهد و سپس سوالاتی درباره آن مطرح می‌کند، کمی عجیب است. تاکنون فکر کرده‌اید که چرا تحقیقات روان‌شناسی درباره این مسئله مهم، پس از عادت کردن و وابسته شدن ما به استفاده از تکنولوژی، انجام شده است؟ این استفاده ممکن است بر روابط اجتماعی، تعاملات و حتی توانایی ما در یادگیری و سپردن اطلاعات به حافظه، تاثیر منفی داشته باشد.

ما اکثراً بر این باور هستیم، تکنولوژی در کلاس درس به ما در یادگیری و ثبت مطالب کمک می‌کند اما تحقیقاتی که طی دو دهه گذشته انجام شده نشان می‌دهد که رابطه ما با تکنولوژی بسیار پیچیده‌تر از چیزی است که فکر می‌کنیم. یعنی این سخن که «تکنولوژی در هر شکل و فرمی، برای ما خوب و سودمند است» بسیار اشتباه است.

در ادامه به شما می‌گوییم که چرا استفاده از لپ‌تاپ و گوشی هوشمند در کلاس؛ ایده خوبی نیست و یادگیری شما را با مشکلاتی مواجه می‌کند.

یادگیری در کلاس

استفاده دانش‌جویان از تکنولوژی در کلاس، هم مزایایی دارد و هم معایبی. برای مثال؛ تحقیقی که در سال 2010 انجام شد، نشان داد که استفاده از شبکه‌های اجتماعی در کلاس هیچ مزیتی برای دانش‌جویان ندارد.

اما تحقیقی دیگری در سال 2011 برعکس این موضوع را ثابت کرد. در این تحقیق نتیجه گرفته شد که استفاده از فضای مجازی برای کودکان مبتلا به اوتیسم مفید است و می‌تواند یادگیری آن‌ها و مهارت‌های اجتماعی‌شان را بهبود ببخشد. تکنولوژی می‌تواند برای معلمان و اساتید نیز مفید باشد زیرا آن‌ها می‌توانند با بهره‌گیری از آن؛ دانش‌آموزانی که مشکل یادگیری دارند را تشخیص دهند.

برخی از محققان بر این باورند که برای حواس‌پرتی از کلاس و اثرات منفی فضای مجازی، حتی نیاز نیست که مستقیماً با گوشی خود کار کنید. یک تحقیق در سال 2017 نشان داد که فقط وجود گوشی (بدون استفاده از آن) در زمانی که سعی می‌کنید چیزی را یاد بگیرید؛

مشاهده مقاله  نقش اهداف بزرگ در انگیزه و رسیدن به موفقیت

تاثیراتی منفی بر حافظه و قدرت درک و یادگیری شما دارد. وجود آن حتی به صورت وارونه روی میز یا در جیب شما، می‌تواند باعث حواس‌پرتی شود. علت این موضوع نیز مشخص شده است. دانشمندان می‌گویند به این دلیل که مغز شما سعی می‌کند به گوشی موبایل فکر نکند؛ بخش‌هایی از ذهن شما درگیر همین فرآیند فکر نکردن می‌شود و بدین ترتیب؛ از قدرت یادگیری کاسته می‌شود.

چالش واقعی در مواجه با تکنولوژی این است که چگونه کاری کنیم تا مغز ما با استفاده از آن، ارتقا یابد نه اینکه از قدرت مغز کاسته شود.

یک تحقیق جدید که در سال 2018 انجام شده، نگرانی‌های مشابهی را نسبت به استفاده از تکنولوژی مطرح می‌کند. در درس‌هایی که اجازه استفاده از گوشی و لپ‌تاپ داده می‌شد؛ نمرات امتحانات نهایی بسیار کاهش یافتند. این یافته‌ها نشان می‌دهند که مغز توسط تکنولوژی درگیر شده و قدرت آن در کلاس کم‌تر می‌شود. همچنین دانش‌جویان در کسب نمرات ناموفق بودند به این معنی که تمرکز و دقت کافی برای یادگیری درس در بلند مدت را نداشته‌اند.

در کوتاه مدت؛ احتمالاً متوجه تاثیرات گوشی و لپ‌تاپ بر یادگیری خود در کلاس نخواهید شد. در واقع محققان، دانش‌جویان را طی کلاس‌های کوتاه مدت مورد بررسی قرار دادند و فرقی میان افرادی که از تکنولوژی استفاده کردند با آن‌هایی که نکردند، پیدا نشد. اما هنگامی که بررسی بر روی نتایج امتحان میان‌ترم و نهایی انجام شد، مشخص شد که دانش و یادگیری کلی از درس، در این افراد کم‌تر بوده است.

یادگیری در کلاس

مشکلاتی که تکنولوژی در کلاس به وجود می‌آورد

محققان سرانجام موضوع آزاردهنده دیگری را کشف کردند:

استفاده از دستگاه‌های الکترونیکی در کلاس؛ بر روی عملکرد افراد در امتحانات نهایی و نتیجه کلی تاثیر می‌گذارد. مشخص شد حتی افرادی که از استفاده از گوشی و لپ‌تاپ خودداری کردند نیز تا حدی تحت تاثیر استفاده دیگران قرار گرفتند. بدین ترتیب می‌توان تکنولوژی را به همان اندازه که به یادگیری کمک می‌کند؛

مشاهده مقاله  قدرتمندترین کلمه‌ها برای استفاده در تبلیغات

یک عامل حواس‌پرتی و عدم تمرکز در یادگیری دانست. مثلاً استفاده از لپ‌تاپ می‌تواند حواس دیگر افراد حاضر در کلاس را نیز پرت کند. گوشی و لپ‌تاپ برای یادگیری یا ضبط سخنان اساتید، مفید هستند اما باید توجه کرد که در کل تاثیری منفی بر یادگیری خود دانش‌جو و افرادی که در اطراف او هستند؛ خواهند داشت.

عدم تمرکز و حواس‌پرتی

عدم تمرکز در کلاس، عواقبی مشخص و قابل پیش‌بینی دارد. به طور کلی این تحقیق توانسته 3 تا از عواقب و نتایج عدم تمرکز را مشخص کند که در ادامه به آن‌ها پرداخته‌ایم:

  1. اثر انتخابی: اولین مورد اثر انتخابی نام دارد. برای مثال هنگامی که بیش از یک شخص در حال صحبت است؛ اگر به یکی از آن افراد گوش دهید، سخن بقیه را متوجه نمی‌شوید.
  2. اثر تعویضی: دومین مورد اثر تعویضی است. هنگامی که دو کار با هم در حال انجام هستند؛ زمانی برای تعویض کار (رها کردن یک کار و مشغول شدن به کار دیگر) صرف می‌شود و در این مدت، شما در حال انجام هیچ یک از کارها نیستید. اثر انتخابی و تعویضی می‌توانند کیفیت عملکرد فرد در یکی از کارها را به شدت کاهش دهند و معمولاً هر دو کار را با مشکلاتی مواجه می‌کند. همچنین به سرعت آثاری از عدم تمرکز به وجود آورند.
  3. اثر تاخیری بر حافظه: سومین اثر را می‌توان اثر تاخیری بر حافظه و به خاطر سپردن دانست. هنگامی که توجه شما هم‌زمان به دو موضوع مختلف جلب می‌شود، به خاطر سپردن همه موضوعات با مشکل مواجه می‌شود.

به طور خلاصه بدانید که عدم تمرکز برای یادگیری بسیار بد است. این دقیقاً متضاد چیزی است که هنگام یادگیری یک ایده، نظریه یا مهارت جدید؛ می‌خواهید. هر چه عدم تمرکز شما در زمان یادگیری بیشتر باشد؛ احتمال به خاطر سپردن موضوعاتی که در حال یادگیری آن‌ها هستید، سخت‌تر می‌شود.


5 روش که کمک میکند خودتان را در مورد اشتباه خود سرزنش نکنید

وقتی پس از یک اشتباه یا به قول خودمانی‌ها دسته‌گل به آب دادن رفتار درستی با خودتان داشته باشید، باعث می‌شود تا دفع? بعد عملکرد بسیار بهتری را از خودتان نشان دهید.

آیا شما از گند زدن و اشتباه کردن متنفرید؟ البته که هستید _ هر انسانی همین‌طور فکر می‌کند. هیچ‌چیزی بدتر از احساسِ پس از یک محاسب? و استدلال غلط نیست، حسی که از درون ما را می‌خورد، مثل وقتی که اشتباهاً و سهواً به یک نفر توهین می‌کنید و یا مقدار زیادی پول را در راه اشتباهی هدر می‌دهید. اما بدترین قسمت ماجرا، احساسِ بعد از اشتباه است _ شرمگین، مقصر و بیشتر از همه، خشم از خودتان.

اگر شما هم مثل من باشید، گویی که با ارتکاب یک اشتباه، خاطره اش تا ابد در ذهن‌تان می‌ماند و شما را آزار می‌دهد. اما این کار اصلاً سالم و صحیح نیست. شما باید بی‌خیال این موضوع شوید، باید کاری را بکنید که بسیاری از انسان‌ها سخت و دشوار است: شما باید خودتان را ببخشید.

بخشیدنِ خود پس از یک اشتباه، مخصوصاً آن اشتباهاتی که طبعات و پی‌آمدهای منفی دارند، می‌تواند یک چالش احساسیِ وحشتناک باشد. احتمالاً نمی‌تواند یک شبه اتفاق بیفتد. اما در طی سال‌ها، متوجه شدم که با گفتن و یادآوری یک سری نکات به خودم، قادر هستم تا از دست احساساتی همچون گناه و شرم راحت شوم. دفع? بعدی که به خاطر یک محاسب? اشتباه یا یک گاف خودخوری می‌کردید، این نکات را به خودتان یادآوری کنید:

مرتکب اشتباه شدن

  1. از روی قصد و غرض نبود.

چه رویه‌های فکریای سبب شدند تا سرانجامِ شما به ارتکاب آن اشتباه برسد؟ احتمالات زیادی وجود دارد که شاید شما شرایط را به درستی متوجه نشده‌اید و یا با فرد اشتباهی ارتباط برقرار کردید، یا به بی‌توجهی روی آوردید و یا حتی اولویت‌های‌تان را به چالش و رقابت دعوت کردید. (اگر به طور عمدی سعی کردید در کاری ریسک کنید و نهایتاً به یک شکست منجر شد، این مسئله به منزل? یک اشتباه نیست، بلکه طبیعتِ ریسک و ریسک‌پذیری همین است و برای هر کارگشایی، امری لازم است.)

مشاهده مقاله  10 مزیت فوق العاده قصه گویی برای کودکان

شما که نمی‌خواستید خودتان را دچار یک بلا کنید، بلکه فقط از روی اتفاق و تصادف دچار اشتباه شدی. شما باید خودتان را به خاطر اتفاقی بودنِ مسئله خودتان را ببخشید و بدانید که این اشتباه بدین معنی نیست که شما فرد بدی هستید، بلکه فقط و فقط یک اشتباه بوده.

  1. اگر شخص دیگری این کار را انجام می‌داد، او را می‌بخشیدم.

بسیاری از ما بیش از بقی? مردم به خودمان سخت می‌گیریم و خودمان را خیلی سخت‌تر از اطرافیان می‌بخشیم، مخوصاصا پس از یک اشتباه. پس تصور کنید که واکنش شما در زمانی که همکارتان، شریک‌تان، دوست‌تان یا معشوقه‌تان چنین اشتباهی را مرتکب می‌شد، چه بود. برای چه مدت از دست او عصبانی می‌ماندید؟ اصلاً عصبانی می‌شدید یا سعی می‌کردید که او را درک کنید؟

اگر چنین باشد که شخص دیگری این اشتباه را مرتکب می‌شد و شما او را به راحتی می‌بخشیدید، پس چرا این‌قدر به خودتان سخت می‌گیرید و از انجامِ همین کار برای خودتان عاجزید؟ آیا لیاقت شما به اندازه‌ی اطرافیان‌تان نیست؟ گاهی اوقات ما خودمان را همانند فرزندانِ ناخلفی تصور می‌کنیم که اگر رفتارمان با خویش توأم با مهربانی و محبت باشد، آن‌وقت دست از تلاش برای رسیدن به اهداف‌مان برمی‌داریم. من به شخصه سال‌های سال چنین تفکری را در سرم می‌پروراندم، اما اشتباه است. با خودتان رفتار محبت‌آمیزی داشته باشید و خواهید دید که با این کار موفقیت شما افزایش پیدا می‌کند.

  1. من هرکاری که از توانم برمی‌آمد را برای جبران اشتباهم انجام دادم.

اگر این جمله صحت ندارد و هنوز کار انجام‌نشده‌ای باقی مانده، پس سریعاً دست از خواندنی این سطر بردارید و هرکاری که می‌توانید برای تسکین اشتباه‌تان انجام دهید و نه خودتان و نه دوست و همراه‌تان را بیش از این آزار ندهید. این‌که از هیچ‌کاری را برای جبرانِ ضررِ وارده به یک چیز یا شخص دریغ نکنید، قدم بزرگی در کنارآمدن با اشتباهات گذشته است.

مشاهده مقاله  خودمراقبتی را در سطحی عمیق‌تر تمرین کنید

وقتی که هرکاری که از دست‌تان برمی‌آمد را انجام دادید، وقتش است تا رسماً آن اشتباه را از خاطرتان مرخص کنید، حتی اگر مجبور هستید که برای مدتی با پی‌آمدهای آن ماجرا دست و پنجه نرم کنید. وقتش است که به مورد بعدی رسیدگی کنیم.

اشتباه کردن

  1. اگر این بزرگ‌ترین اشتباهی بوده که تا به حال مرتکب شدم، پس عجب انسان بزرگی هستم.

این اولین جمله‌ای است که در زمان ارتکاب یک اشتباه به خودم می‌گویم، و همیشه باعث می‌شود که احساس بهتری داشته باشم. چرا؟ چون _ صد البته _ اشتباهی که رخ داد، بزرگ‌ترین اشتباه زندگیِ من نبوده و نخواد بود. احتمالاً حتی در لیستِ ده‌موردِ برتر هم نیست. من هم یک انسان هستم. قرار است که بارها و بارها خرابکاری کنم، این یک مسئل? حل شده است، در فطرت من است. این‌که از خودمان انتظار داشته باشیم تا بدون هیچ شکست یا اشتباهی در زندگی پیش برویم ما را در دردسرهای مختلفی می‌اندازد، که البته بسیاری از ما، و حتی خودم دقیقاً همین طرز تفکر را داریم.

بگذارید مثالی از خودم بزنم، سال‌ها پیش، من با یک دروغگوی عقده‌ای ازدواج کردم و تا بعد از ازدواج متوجهِ این موضوع نشدم. بعدها فهمیدم که هیچ‌یک از دانسته‌های من راجع به این شخص صحت ندارند. این یکی از بزرگ‌ترین اشتباهاتی است که انجام دادم و تبعات زیادی برای من داشت. اما حتی این اشتباه هم قادر نبود تا زندگی مرا برای ابد خراب کند. زمان زیادی گذشت تا توانستم با یک ازدواجِ دوباره، زندگی‌ام را از نو جمع و جور کنم و دوباره شادی را به خانه‌ام راه دهم، و حتی نهایتاً قادر باشم که خودم را ببخشم.

مشاهده مقاله  آیا زوج‌ هائی که باهم نزاع دارند، دوام رابطه‌ شان بیشتر است؟

اگر بتوانم همه‌چیز را از نو آغاز کنم، به هیچ‌وجه اشتباه گذشته‌ام را تکرار نخواهم کرد. با این وجود درس‌های بسیاری را از آن تجربه آموختم. و آن ازدواج فاجعه‌بار به طور غیر مستقیم مرا به جایی که حالا هستم رهنمون کرد، جایگاهی که حاضر نیستم با هیچ‌چیز عوضش کنم.

  1. دفع? بعد باهوش‌تر خواهم بود.

در واقع این جمله‌ای است که به خودم می‌گویم: (جهان یک روز بر علیه من است و یک روز همراه من.) این جمله، با اندکی تفاوت، حتی میان راننده‌های حرفه‌ای ماشین‌های مسابقه‌ای نیز رواج دارد: (یک بار می‌بری، یک بار می‌بازی.) اما معنیِ اصلیِ آن در نزدِ من چنین است: همیشه دفع? بعدی نیز وجود دارد.

دفع? بعد وقتی ببینم که چنین اشتباهی انتظار مرا می‌کشد، هرکاری برای اجتناب از آن می‌کنم. بهتر برنامه‌ریزی می‌کنم، یا در لحظه توجه بیشتری به خرج می‌دهم، یا وقت بیشتری برای تفکر صرف می‌کنم. صبر میکنم و فرضیاتم را بررسی می‌کنم. وقت می‌گذارم و اطلاعات بیشتری را جمع‌آوری می‌کنم.

مهم نیست که اشتباهِ شما چه‌قدر بزرگ باشد، تقریباً همیشه دفع? بعد و شانس دیگری برای درست کردنِ اوضاع وجود دارد. و اگر اشتباهی که امروز مرتکب شدید باعث می‌شود که فردا عملکرد بهتری داشته باشید، پس شاید آن‌قدرها هم که فکر می‌کنیم آزاردهنده یا بد نباشد.

 

برای خواندن مطالب بیشتر www.daneshgahezendegi.com را دنبال کنید


هنر تخفیف گرفتن با فن بیان و چانه زدن برای قیمت کم تر

اگر نگاهی با تکیه بر آمار و ارقام و ریاضی وار به جوامع امروزی داشته باشیم قطعا از اوضاع کنونی حیرت زده خواهیم شد. درد مشترکی بین تمام مردم خصوصا در کشورهای جهان سوم وجود دارد که احتمالا کم تر کسی در کشور های پیشرفته دنیا درک خواهد کرد. تکنولوژی اوضاع و احوال مردم را بهتر کرده است و قطعا سطح رفاه مردم نسبت به سی چهل سال پیش بالاتر رفته است اما به همان نسبت رضایت افراد از زندگی کم شده است. شاید مهم ترین علت این نارضایتی وضع اقتصادی و نوسان قیمتی باشد که مثل جاده شیب داری مدام بالا و پایین می شود. در چنین مواقعی که راه قانونی برای ایجاد تعادل وجود ندارد به ناچار باید با استفاده از خلاقیت و توانمندی های خود و تخفیف گرفتن با فن بیان به جنگ قیمت های ناعادلانه و بالا بازار برویم.

قطعا برای قیمت گذاری عوامل مختلفی توسط فروشنده های خرد و کلان در نظر گرفته می شود. اما مسلم است که در تعیین این ارقام همواره سود زیادی در نظر گرفته می شود که ممکن است به قیمت خالی شدن جیب مشتری تمام شود. به علاوه حتی اگر مولتی میلیاردر هم باشیم باز هم منطقی است بها واقعی کالا را بپردازیم و خود را با برند های تقلبی گول نزنیم.

چه بهتر که از همین حالا هنر تخفیف گرفتن با فن بیان یا همان چانه زنی را برای گرفتن قیمت کم تر از فروشندگان را بیاموزید. با ما همراه شوید.

هنر تخفیف گرفتن با فن بیان

به همان اندازه که فن بیان در افزایش فروش اثرگذار است می تواند به خود مشتری در خریدی منطقی با قیمت های واقعی کمک کند.

هنر تخفیف گرفتن با فن بیان

پیش از هر چیز بهتر است قوانین مذاکره موفق را برای قیمت بیاموزیم:

مکالمه چهره به چهره

اولین قانون رو در رو با فروشنده حرف زدن است. بهتر است درباره قیمت با همان کسی صحبت کنید که فروش اولیه محصول را انجام داده است.

مشاهده مقاله  سخنرانی علمی موثر را با عبور از این هفت خوان تجربه کنید

سنجش صحیح کلمات

کلمات مهم ترین ابزار کار شما هستند اگر شما بعد از فهمیدن قیمت بلافاصله به فروشنده بگویید قیمت های شما خیلی بالا است او هم در جواب شما می گوید قیمت های ما مقطوع است و جنس ها با کیفیت!

سیاستمداری

برای تخفیف گرفتن با فن بیان باید به اندازه فروشنده سیاستمدار بود.

تنور رقابت را داغ کنید

تنور رقابت را برای این که فروشنده شما و فرصتی که در اختیارش قرار گرفته است را دریابد داغ کنید. بهترین راه به رخ کشیدن قیمت سایر رقبا است. اگر قیمت محصول 100 هزار تومان است و رقیب حتی با 1000 تومان تخفیف آن را 99 هزار تومان می فروشد حتما به فروشنده بگویید. این کار باعث می شود فروشنده بداند که همین جنس با قیمت بالا یا پایین تر توسط رقبا فروخته می شود و حتی اگر شما فروشگاه را ترک کنید فرصت خرید از دست نمی رود.

هنر تخفیف گرفتن با فن بیان

قیمت اصلی خرید چه قدر است؟

معمولا قیمت خرید محصول از فروشنده با قیمت تقاضا بازار تفاوت دارد. این موضوع در صنعت خودرو به خوبی مشهود است و همیشه قیمت کارخانه با قیمت بازار تفاوت دارد. بنابراین بهتر است قبل از این که برای چانه زنی اقدام کنید ببینید که آیا این قیمت عادلانه است؟

قیمت معاملات در کف؟

برای پذیرش قیمت ها حتما به وضعیت فروشنده دقت کنید. اگر چشم انداز آینده بازار را در دست داشته باشید خیلی بهتر می توانید قیمت را ارزیابی کنید. وقتی که قرار است اوضاع بازار به هم بریزد و قیمت اجناس به دلیل عدم تقاضا کاهش یابد طبیعی است که فروشنده به قیمت های پایین تر هم برای فروش راضی می شود. این شرایط “پول لازمی” فروشنده به نفع مشتری است.

بهترین مثال می تواند فروش پوشاک زمستانه در اوایل بهار باشد. اغلب فروشندگان در این مواقع تخفیف های خوبی به مشتریان ارائه می دهند اما می توانید خرید های قبلی خود را برای تخفیف گرفتن با فن بیان خود یادآوری و واسطه کنید. مثلا بگویید: بعد از چند بار خرید من از فروشگاه شما احتمالا بتوانید یک تخفیف دیگر قائل شوید.

مشاهده مقاله  چه طور از شناخت مخاطبان برای بهتر شدن سخنرانی استفاده کنیم؟

هنر تخفیف گرفتن با فن بیان

کالا مدنظر شما چیست؟

بسته به نوع کالایی که به فروش می رسد امکان تخفیف گرفتن هم فراهم می شود. مثلا فروشنده ممکن است گاهی تعداد زیادی از اقلام را در ازا مبلغ کمی به فروش برساند فقط برای این که از شر آن ها خلاص شود.

اگر در این شرایط قرار دارید دست از چانه زدن بر ندارید. وقتی که دیگران بیش از این که به پول تمایل داشته باشند به فکر فروش جنس هستند می توانید با ارائه پیشنهاداتی برنده این معامله شوید. مثلا خرید کل اجناس به قیمت پایین تر یا پرداخت آنی و نقد در ازا تخفیف بیش تر.

قیمت گذاری را به فروشنده بسپارید

نه در خرید اقلامی مثل خوراک و پوشاک یا خودرو که قیمت های از پیش تعیین شده ای دارند، بلکه در معاملاتی که به صورت توافقی برگزار می شوند بهتر است قیمت گذاری را بر عهده فرد فروشنده بگذارید. به این ترتیب فرصت بیش تری برای حسابرسی و انتخاب بهترین قیمت خواهید داشت.

هنر تخفیف گرفتن با فن بیان

قطعا قیمت اولیه از زبان فروشنده بالاتر از حد معمول است تا این که برای تخفیف گرفتن شما هم جایی وجود داشته باشد. Michael Soon Lee به عنوان یک اقتصاددان معتقد است کسی که اولین بار قیمت پیشنهاد می دهد در واقع فرصت های خود را در مذاکرات محدود نموده است.

قیمت غیرمنطقی ولی پایین را پیشنهاد بدهید

گاهی این شما هستید که باید برای اولین بار قیمت را پیشنهاد دهید. هر چند که معمولا توصیه می شود فروشنده برای اولین بار قیمتی را مطرح کند اما اگر شما به عنوان خریدار مجبور هستید قیمتی را پیشنهاد دهید پس بیکار نمانید و برای تخفیف گرفتن با فن بیان دست به کار شوید.

 

اگر مسیر زندگی خود را اشتباه رفتید هیچ اشکالی ندارد

به ما اعتماد کنید و اینجا را کلیک کنید